برای بچههای بالای ۴ سال روزی و روزگاری، پسر بچهای به نام جک بود که همیشه آرزو داشت یه توله سگ بامزه داشته باشه، اما مامانش مخالف بود چون فکر…
قصههای کودکانه
-
-
برای بچههای ۴ تا ۶ سال همونطور که میدونین، در طبیعت و حیات وحش، حیوانات مختلف زیادی وجود دارن. بعضیاشون بزرگ و بعضی دیگه هم کوچکن. بعضی از اونا خیلی…
-
یکی بود یکی نبود. یه روز و روزگاری، دختر بچهای به نام فیفی بود که اسباببازیهای زیادی داشت؛ اما فیفی بین اون همه اسباببازی رنگارنگ، عاشق یه خرس کوچولو بود.…
-
برای بچههای ۷ تا ۱۲ سال در روزگاری نه چندان دور، دختری شجاع به نام النا به همراه پدر و مادرش و برادرش نوا و گربه نارنجی رنگش «ناچو»، توی…
-
مناسب کودکان ۷ تا ۱۲ سال از همهتون میخوام که از نزدیک به دستهاتون نگاه کنید. چه چیزهایی میبینید؟ احتمالاً برآمدگیها و فرورفتگیهایی رو از کف دست تا نوک انگشتاتهاتون…
-
یکی بود یکی نبود. یه دختر کوچولویی به اسم «سوفیا» توی یه شهر کوچیک با خونوادهش زندگی میکرد. اون یه دوست مهربون به اسم «سارا» داشت. سارا اونو به مهمونی…
-
برای بچههای ۷ تا ۱۲سال آنجل، یه اردک جوان بود که هر روز صبح در دریاچه زیبای جنگل شنا میکرد. آنجل اون روز هم مثل روزهای قبل، بعد از شنا…
-
برای بچههای ۴ سال به بالا در یکی از صبحهای زیبای فصل بهار، خروسی که در مزرعه سایمون و خونوادهاش زندگی میکرد، از لونهاش بیرون اومد و شروع به…
-
مناسب کودکان ۷ تا ۱۲ سال روزی و روزگاری، در سرزمینی دور دست، اژدهای کوچکی به نام «بیلی» زندگی میکرد. بیلی فکر میکرد که قشنگترین و دوستداشتنیترین کلمه دنیا «بله»…
-
مناسب برای بچههای ۰ تا ۶ سال یه روز و روزگاری، دختر کوچولویی به نام امیلی کنار پدر و مادرش به خوبی و خوشی زندگی میکرد. امیلی دختر شاد و…
- 1
- 2